ترجمه مقاله

شوال

لغت‌نامه دهخدا

شوال . [ ش َوْ وا ] (ع اِ) ماه عید فطر، سمی به لانه وافق ان الابل شالت فیه . ج ، شوالات ، شواویل . (منتهی الارب ). ماه بعد از رمضان و گاه برای اشاره ٔ به معنی وصفی الف و لام در اول آن می آید (الشوال ). (از اقرب الموارد). ماه عید فطر، وجه تسمیه آنکه در این ماه عرب سیر وشکار میکردند و از خانه های خود بیرون میرفتند، مشتق از شول که مصدر است بمعنی برداشته شدن . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). ماه دهم از سال قمری عرب میان رمضان و ذوالقعده . ماه فطر. ماه پس از رمضان و پیش ازذی قعده و هلال آن را به سبزه بینند. ماه قمری عرب پس از رمضان . (یادداشت مؤلف ). و آن را با صفت مکرم آرند و گویند شوال المکرم . بیستم شوال عید مشروطیت است . در روز بیست وپنجم شوال به قولی روز وفات امام جعفرصادق (ع ) است . (یادداشت مؤلف ). ماه دهم از سال قمری . مفسران در تفسیر آیه ٔ پنجم از سوره ٔ توبه جمله ٔ «الأشهر الحرم » را به ماههای شوال و ذوالقعده و ذوالحجه و محرم تفسیر نموده اند و اشهرالحج که در قرآن آمده است به ماههای شوال و ذوالقعده و ذوالحجه تعبیر گردیده است . اعراب دوره ٔ جاهلیت بستن زیج را در ماه شوال شوم میدانستند و عایشه برای آنکه این مطلب را بی اساس بنمایاند تأکید نمود که ازدواج وی با پیغمبر (ص ) در این ماه واقع گردیده است . (از دائرة المعارف اسلام ): وَعل ؛ نام ماه شوال . (منتهی الارب ) :
تا چو آدینه بسر برده شد آید شنبه
تا چو ماه رمضان بگذرد آید شوال .

فرخی .


معشوقه به نام من و کام دگران است
چون غره ٔ شوال که عید رمضان است .
قائم مقام .
ترجمه مقاله