ترجمه مقاله

شوذق

لغت‌نامه دهخدا

شوذق . [ ش َ ذَ ] (معرب ، اِ) شوذانق . سوذانق . سوذق . سوذنیق . شوذنیق . شوذنوق . شیذنوق . معرب از فارسی بمعنی شاهین . (از المعرب جوالیقی ص 186، 187، 204).چرغ . (ناظم الاطباء). || دست برنجن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به مترادفات کلمه شود.
ترجمه مقاله