ترجمه مقاله

شوط

لغت‌نامه دهخدا

شوط. [ ش َ ] (ع اِ)شوط بَراح ؛ شغال . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شوط باطل ؛ گرد آفتاب که از روزن خانه نماید، لغتی است در سین مهمله یعنی سوط. (منتهی الارب ). لغتی است در سوط باطل . (از اقرب الموارد). || تگ تا نهایت . ج ، اشواط. (منتهی الارب ). نهایت . (اقرب الموارد). تگ و گشت . (غیاث ). تگ . (مهذب الاسماء). دویدن . (المصادر زوزنی ). || جایی است میان دو پشته که به راه ماند و در آن آب و مردم میرود. مسافت آن مقدار داعی است . ج ، شیاط. (منتهی الارب ). گویی راهی است که طول آن بمقدار آواز خواننده ای است .(از اقرب الموارد). || گرد گشتن . طواف کردن . گرد بر گرد برآمدن : طاف بالبیت سبعة اشواط؛ یعنی طوف کرد هفت گشت و قال فی القاموس : کره جماعة من الفقهاء ان یقال لطوفات الطواف اشواط. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله