شوله
لغتنامه دهخدا
شوله . [ ش َ ل َ ] (اِخ ) نام یکی از منازل قمر. (برهان ). شولة :
خم شوله چو خم زلف جانان
مغرق گشته اندر لؤلؤ تر.
هم شوله بود کو پس شوال زخم زد
بر تارک مبارک پور طغان یزک .
رجوع به شولة شود.
خم شوله چو خم زلف جانان
مغرق گشته اندر لؤلؤ تر.
لبیبی (ازتاج المآثر).
هم شوله بود کو پس شوال زخم زد
بر تارک مبارک پور طغان یزک .
خاقانی .
رجوع به شولة شود.