ترجمه مقاله

شول

لغت‌نامه دهخدا

شول . [ ش َ ] (ع مص ) شَوَلان .برداشتن شتر ماده دُم را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). برداشتن ستور و اشتر دنبال را. برداشته شدن دنبال . (تاج المصادر بیهقی ). ورداشتن شتر دنبال را. (المصادر زوزنی ). || بلند و دروا شدن دُم (لازم است و متعدی ). (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).و گاه برای بلند شدن غیر از دُم بکار رود. (از اقرب الموارد). || برداشتن سنگ را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سبک شدن و آرام گرفتن بعد خشم . (از منتهی الارب ). شالَت ْ نعامة فلان ؛ سبک شد و خشمگین گردید و سپس ساکت شد. (از اقرب الموارد). || مردن : شالت نعامته . (منتهی الارب ). شالَت ْ نَعامَتُه ُ؛ برداشته شد قدم و نشان او؛ یعنی بمرد. (یادداشت مؤلف ). || رفتن قوم و خالی شدن جای ایشان یا پراکنده شدن و مختلف شدن سخن ایشان یا رفتن عزت و غلبه ٔ قوم . (منتهی الارب ). || برآمدن پله ٔ ترازو. (منتهی الارب ). برآمدن یکی از دو کفه ٔ ترازو. (از اقرب الموارد). از جای برآمدن یک کفه ٔ ترازو. (تاج المصادر بیهقی ). || برداشتن سبو را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله