ترجمه مقاله

شؤشو

لغت‌نامه دهخدا

شؤشؤ. [ ش ُءْ ش ُءْ ] (ع صوت ) شأشاء. خواندن خر برای آب . (از اقرب الموارد). کلمه ای است که بدان خر را بسوی آب خوانند. (منتهی الارب ). || زجر گوسفند و خر برای رفتن و یاآنکه شؤشؤ خواندن گوسفند برای علف خوردن یا آب نوشیدن است . (از اقرب الموارد). کلمه ای است که بدان گوسفند و خر و جز آن را زجر کنند تا درگذرد یا ایستاده شود یا به کلمه ٔ شؤشؤ گوسپند را برای علف و آب خوانند تا بخورد. (منتهی الارب ). رجوع به شأشاء شود.
ترجمه مقاله