شکار گشتن
لغتنامه دهخدا
شکار گشتن . [ ش ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) شکار گردیدن . شکار شدن . (یادداشت مؤلف ) :
شکار یکی گشتی ازبهر آنک
مگر دیگری را بگیری شکار.
و رجوع به شکار شدن و شکار گردیدن شود.
شکار یکی گشتی ازبهر آنک
مگر دیگری را بگیری شکار.
ناصرخسرو.
و رجوع به شکار شدن و شکار گردیدن شود.