ترجمه مقاله

شکة

لغت‌نامه دهخدا

شکة. [ ش ِک ْ ک َ ] (ع اِ) سلاح . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). || نوع . (از اقرب الموارد). || پاره ٔ چوب که بدان دسته ٔ تیر و جز آن را محکم کنند. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). در منتهی الارب آمده : پاره ٔ چوب که به وی دسته ٔ تیر و جز آن را فافه کنند تا دسته محکم نشیند. مسلم است که کلمه ٔ فافه به غلط چاپ شده و محرف فانه است چه عربی جمله در اقرب الموارد بدینسان است : «خشبة عریضة تجعل فی خرت الفاس و نحوه تضیق بها» فانه را برهان بدینسان آرد: چوبک تنگی باشد که آنرا گاهی در زیر در، نهند تا در گشوده نگردد و درودگران در شکاف چوبی که میشکافند فروبرند و کفش گران در فاصله ٔ قالب و کفش گذارند. واضح است که در اینجا فانه مناسب است بخصوص که در لغتنامه ها فافه را نیاورده اند و صاحب آنندراج نیز متوجه این نکته شده و فانه آورده است . (یادداشت پروین گنابادی ).
ترجمه مقاله