ترجمه مقاله

شکربادام

لغت‌نامه دهخدا

شکربادام . [ ش َ ک َ ] (اِ مرکب ) زردآلوی خشک کرده ٔ هسته برآورده که مغز بادام در میان آن گذاشته باشند. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (برهان ). آزادمیوه . (یادداشت مؤلف ). || بادام خشک شده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (برهان ). || بادام قندی . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || چشم و لب معشوق . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (برهان ).
ترجمه مقاله