ترجمه مقاله

شکرخیز

لغت‌نامه دهخدا

شکرخیز. [ ش َ ک َ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) جایی که شکر خیزد و در آنجا شکر عمل آورند. (ناظم الاطباء). شکرستان . شکرزار. (یادداشت مؤلف ). قریب به معنی شکرزار است . (آنندراج ) :
من و مصری که شکرخیز بود خاک آنجا
کوزه ٔ شهد شود حنظل افلاک آنجا.

صائب تبریزی (از آنندراج ).


و رجوع به شکرزار و شکرستان شود.
ترجمه مقاله