ترجمه مقاله

شکرفنده

لغت‌نامه دهخدا

شکرفنده . [ ش ِ / ش َ ک َ ف َ دَ / دِ ] (نف ) لغزنده و به سردرآینده .(از برهان ) (از ناظم الاطباء). لغزیدن و بسر درآمدن اسب ، در برهان آورده و شکرفیدن را مصدر آن شمرده ، هردو بدین معنی خطاست ، اصل شکوخ و شکوخیدن است . (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به شکوخیدن شود. || اسبی که سکندری خورد. (ناظم الاطباء) (از برهان ).
ترجمه مقاله