شکرپای
لغتنامه دهخدا
شکرپای . [ ش َ ک َ ] (ص مرکب ) شکرپا. لنگ . (آنندراج ) :
سخن می بشکنی یا وقت گفتن
ز تنگی ّ دهانت شد شکرپای .
و رجوع به شکرپا شود.
سخن می بشکنی یا وقت گفتن
ز تنگی ّ دهانت شد شکرپای .
حسن دهلوی (از آنندراج ).
و رجوع به شکرپا شود.