ترجمه مقاله

شکرپنیر

لغت‌نامه دهخدا

شکرپنیر. [ ش َ ک َ پ َ ] (اِ مرکب ) حلوایی که از شکر و آرد گندم به شکل مکعب میسازند.(ناظم الاطباء). گونه ای نقل به شکل آب نباتهای درشت وتقریباً چهارگوش و مکعب شکل که با مواد معطر از قبیل زنجبیل و وانیل خوشبو و مطبوع شده باشد و در شب های عزاداری بصورت نذر و خیرات پخش میکنند. طرز تهیه ٔ نوعی از آن چنین است که شکر را جوشانند و خوب بقوام آورند بطوری که اگر چربی در آن بزنند بصورت نخ درازی کشیده شود مانند چاشنی پشمک (قدری هموارتر) که در زیردندان بچسبد، آن وقت سینی را چرب کنند و نیم گرم چاشنی در آن ریزند، و دو نفری بکشند تا سفید شود. سپس در سینی از آرد برنج ریزند و بصورت لوله درآورند و بهر اندازه که خواهند با قیچی قنادی چینند و با آرد برنج نیک مخلوط کنند. (فرهنگ فارسی معین ) :
شکرپنیر کلامم کزو چکیده نبات
ز من نگیرد بقال هم به نرخ سماق .

ملا فوقی یزدی (از آنندراج ).


|| نوعی از پنیر لطیف و شیرین و خوش .(آنندراج ).
ترجمه مقاله