شکرگیاهلغتنامه دهخداشکرگیاه . [ ش َ ک َ ] (اِ مرکب ) شکرگیا. گزانگبین . (یادداشت مؤلف ) : طوطی جان من رسیده به لب تا از آن لب شکرگیاه برد.سیدحسن غزنوی .