ترجمه مقاله

شکلک

لغت‌نامه دهخدا

شکلک . [ ش َ / ش ِ ل َ ] (اِ مصغر) ادا. دهن کجی . عمل والوچانیدن . دلام . ذلام . (یادداشت مؤلف ). ادا و اطوار با لب و لوچه و چشم و ابرو. (فرهنگ فارسی معین ).
- شکلک به کسی ساختن ؛ به کسی بازخمانیدن . ادای او را درآوردن . (یادداشت مؤلف ).
- شکلک درآوردن ؛ عضلات صورت را با وضعی مسخره آمیز جنبانیدن . با لب و لوچه و چشم و ابرو ادا و اطوار درآوردن . (فرهنگ فارسی معین ). ادا درآوردن . (فرهنگ رازی ).
- شکلک ساختن ؛ ورچیدن و کج کردن روی . تعجیه . (یادداشت مؤلف ).
- شکلک کردن ؛ شکلک درآوردن . (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله