ترجمه مقاله

شکن ناک

لغت‌نامه دهخدا

شکن ناک . [ ش ِ ک َ ] (ص مرکب ) چین دار. شکن دار. (یادداشت مؤلف ): غرص ؛ شکن ناک شدن اندام برای لاغری بعد فربهی . (منتهی الارب ). در خراسان شکن ناک را به اشیاء اطلاق میکنند و در انسان می گویند: «چروک دار» هرچند چروک را در جامه هم استعمال می کنند.
ترجمه مقاله