ترجمه مقاله

شک کردن

لغت‌نامه دهخدا

شک کردن . [ ش َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به شک افتادن . تردید کردن . خلاف یقین کردن . ارتیاب . مراء. ممارات . مریه . امتراء. بیقره . (از یادداشت مؤلف ) :
هیچ شک می نکنم کآهوی مشکین تتار
شرم دارد ز تو مشکین خط آهوگردن .

سعدی .


هر جای که بگذری بدان خوبی
کس شک نکند که سرو بستانی .

سعدی .


ترجمه مقاله