ترجمه مقاله

شیده

لغت‌نامه دهخدا

شیده . [ دَ ] (اِخ ) گویند نام حکیمی بوده که بجهت بهرام هفت عمارت فرمود ساختند که به هفت منظر مشهور است و شهر آمل را به جایزه گرفت . (از برهان ) (از رشیدی ). بعضی گویند نام یکی از شاگردان سنمار است که بجهت بهرام گور خورنگه و سه دیر ساخت . (از برهان ) :
در میان بود مردی آزاده
مهترآیین و محتشم زاده
شیده نامی بروشنی چون شید
نقش پیرای هرسیاه و سپید...
کرده سنمارش اوستاد نخست ...
در خورنق ز نغزکاریها
داده با اوستاد یاریها.

نظامی .


چو بر این گفته رفت روزی چند
شیده را خواند شاه شیدابند
تا شود شاه شیده از بهرام
شهربابک به شیده داد تمام .

نظامی (هفت پیکر چ وحید ص 141).


شیده بر طالعی خجسته نهاد
کرد گنبدسرای را بنیاد.

نظامی .


ترجمه مقاله