ترجمه مقاله

شیذاریند

لغت‌نامه دهخدا

شیذاریند. [ ] (اِخ ) از طسوج طبرش است . (تاریخ قم ص 17) : فاردان و شیذاربند، این هر دو دیه بیب بن جودرز بنا کرده است و در موضع شیذاریند اسب کره ٔ اشقر ازبهر او زین کردند که پیش از آن بر آن زین ننهاده بودند و آن موقع «شیذین باز» میخواندند وبعد از مدتی شیذاریند نام کردند. (تاریخ قم ص 80).
ترجمه مقاله