ترجمه مقاله

شیرلان

لغت‌نامه دهخدا

شیرلان .(اِ مرکب ) (از: شیر + لان ، پسوندی که مکان را رساند چنانکه : نمک لان ؛ نمکزار) جایی که در آن شیر فراوان باشد. شیرناک . شیرلانه . لانه ٔ شیر. شیرستان :
یک دو روز این سگدلان انگیخته در شیرلان
شورشی کَارژنگ در مازندران انگیخته
سهم شاه انگیخته امروز در دربند روس
شورشی کآن سگدلان در شیرلان انگیخته .

خاقانی .


ترجمه مقاله