ترجمه مقاله

شیره ای

لغت‌نامه دهخدا

شیره ای . [ رَ / رِ ] (ص نسبی ) آنکه شیره فروشد. (یادداشت مؤلف ). || آنکه شیره ٔ تریاک استعمال کند کشیدن را. آنکه شیره ٔ تریاک کشدبا حقه ٔ وافور. آنکه شیره ٔ تریاک تدخین کند. (یادداشت مؤلف ). || منسوب به شیره ٔ انگور. از شیره ٔ انگور: مربای شیره ای . || که آلوده به شیره شده است : دستم شیره ای است . (یادداشت مؤلف ).
- دست شیره ای ؛ دزد. (یادداشت مؤلف ): دستش شیره ای است ؛ دوسنده است و به هرچه رسد، بردارد و برباید. (از امثال و حکم دهخدا). دزد است . (از یادداشت مؤلف ).
|| چسب دار. چسبنده . دوسنده .
ترجمه مقاله