شیر خدا
لغتنامه دهخدا
شیر خدا. [ رِ خ ُ ] (اِخ ) شیر خدای . لقب حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب . (ناظم الاطباء). ترجمه ٔ اسداﷲ، یکی از القاب حضرت علی کرّم اﷲ وجهه . (غیاث ) (از آنندراج ). لقب که ایرانیان به علی بن ابیطالب علیه السلام دهند، وآن ترجمه ٔ اسداﷲ است . (یادداشت مؤلف ) :
تو به آواز چرا می رمی از شیر خدا
چون پی شیر نگیری و نباشی نخجیر؟
شیر خدای را چو مخالف شود کسی
هرگز مکن مگر به خری هیچ تهمتش .
از علی میراث داری ذوالفقار
بازوی شیر خدا هستت بیار.
تا کی بود این گرگ ربایی بنمای
سرپنجه ٔ دشمن فکن ای شیر خدای .
آری شیر خدا و شمشیر مصطفی (ص ) را روا نباشد که تنها به قلعه ای رود. (نقض الفضائح ص 118).
تو به آواز چرا می رمی از شیر خدا
چون پی شیر نگیری و نباشی نخجیر؟
ناصرخسرو.
شیر خدای را چو مخالف شود کسی
هرگز مکن مگر به خری هیچ تهمتش .
ناصرخسرو.
از علی میراث داری ذوالفقار
بازوی شیر خدا هستت بیار.
مولوی .
تا کی بود این گرگ ربایی بنمای
سرپنجه ٔ دشمن فکن ای شیر خدای .
حافظ.
آری شیر خدا و شمشیر مصطفی (ص ) را روا نباشد که تنها به قلعه ای رود. (نقض الفضائح ص 118).