ترجمه مقاله

شیطانک

لغت‌نامه دهخدا

شیطانک . [ ش َ / ش ِ ن َ ] (اِ مرکب ) عنکبوت . (یادداشت مؤلف ). || قسمتی متحرک از تفنگ که به اراده ٔ تیرانداز بسختی بر پستانک خورد و آتش از چاشنی جهاند. در تفنگ و امثال آن ،آهنی که با کشیدن پاشنه بر چاشنی بسختی فرودآید و آنرا مشتعل کند. (یادداشت مؤلف ). دنگ . چخماق . || (اصطلاح موسیقی ) درساز، پرده ٔ نخستین تار یا چیزی شبیه خرک بالای دسته .(یادداشت مؤلف ). سیمگیرساز. (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله