ترجمه مقاله

شیوازبان

لغت‌نامه دهخدا

شیوازبان . [ شی زَ ] (ص مرکب ) فصیح . (المصادر زوزنی ). فصیح زبان که بلیغبیان باشد. (برهان ). فصیح و بلیغ و تیززبان . (غیاث ). فصیح زبان . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). خوشخوان :
بلبل شیوازبان ناله به آهنگ برد
فاخته با عندلیب چنگ سوی چنگ برد.

فخر اصفهانی (از جهانگیری ).


فصاحة؛ شیوازبان شدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله