ترجمه مقاله

صائب

لغت‌نامه دهخدا

صائب . [ ءِ ] (اِخ ) دو تن از شعرای متأخر عثمانی که هر دو را نام محمد و تخلص صائب و معاصر یکدیگرند. یکی در 1262 هَ . ق . بسن سی وپنج سالگی وفات یافته و از اوست :
خاطره گلد کجه صائب مومیان دلربا
خواب و راحت قالماز اولدی دیده ٔ خونابده .
و دیگری که عاشق پیشه بوده است مبتلا به جنون گشته و بسال 1270 هَ . ق . در بیمارستان درگذشته است . از اوست :
باده ویردی حاصل عمریم جفای روزگار
صائبا اوراق تدبیرین قضا سوزانیدور.

(از ریحانة الادب ج 2 ص 408).


ترجمه مقاله