ترجمه مقاله

صاحب الجیش

لغت‌نامه دهخدا

صاحب الجیش . [ ح ِ بُل ْ ج َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) سپهسالار. (السامی فی الاسامی ). سپاه سالار. (دستورالاخوان ) : طلحه به سیستان آمد [ به امیری ] و برادرش عمر صاحب الجیش او بود. (تاریخ سیستان ص 101). امیر صاحب الجیش نصر دانست که مقام ایشان [در] آن جایگاه بر طمعی باطل و اندیشه ای فاسد مشتمل است ... (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 225). و رجوع به صاحب جیش شود.
ترجمه مقاله