ترجمه مقاله

صاحب شکوه

لغت‌نامه دهخدا

صاحب شکوه . [ ح ِ ش ُ ] (ص مرکب ) باجلالت :
یکی سلطنت ران صاحب شکوه
فرو خواست رفت آفتابش به کوه .

سعدی .


ترجمه مقاله