ترجمه مقاله

صاعد

لغت‌نامه دهخدا

صاعد. [ ع ِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن صاعدبن عبدالسلام تمیمی ، مکنی به ابی القاسم . و او را بصری نحاس گویند و معروف به ابن براد است . وی محدث بود، و از جماعتی چون ابوزرعه ٔ دمشقی و اقران او روایت کند، و از وی ابوحسین رازی و طبقه ٔ وی روایت دارند. ابن یونس گوید: صاعد بسال 323 هَ . ق . به مصر رفت و پس از اندکی بدانجا درگذشت و گفته اند که مرگ او بسال 324 بود. (تهذیب ابن عساکر ج 6 ص 361).
ترجمه مقاله