صافدلغتنامه دهخداصافد. [ ف ِ ] (ع ص ) آنکه هر دو پای او دربند باشد و منه نهی عن صلوةالصافد؛ هوان یقرن بین قدمیه کأنهما فی قید. (منتهی الارب ).