ترجمه مقاله

صافی

لغت‌نامه دهخدا

صافی . (اِخ ) (میر...) شاعری است . و صاحب صبح گلشن گوید: میر صافی به می سخنوری مست بود. از وطن به خراسان رسید و در آنجا اقامت گزید و در فترت ازبکان ندای ارجعی شنید. او راست :
شهی که از اثر عدل اوست تیغ اجل
برون ز تهمت خون ریختن چو تیغ جبال
بسی نماند که از پشتی حمایت او
به تیغ غمزه کند صید شیر چشم غزال .

(صبح گلشن ص 234).


در قاموس الاعلام ترکی آمده است که وی در هجوم ازبکها به خراسان کشته شد.
ترجمه مقاله