ترجمه مقاله

صالحی

لغت‌نامه دهخدا

صالحی . [ ل ِ ] (اِخ ) محمدبن جعفربن سلیمان بن علی بن صالح صالحی ، مکنی به ابوالفرج . وی از مردم بغداد و به جد خود صالح صاحب المصلی نسبت داشت . از ابوبکر محمدبن محمد باغندی وهیثم بن خلف دوری و عبداﷲبن اسحاق مداینی و حسن بن طیب شجاعی و محمدبن ابراهیم برثی و ابولیث فرائضی و ابوبکربن ابوداود و ابوالقاسم بغوی حدیث کند و از بسیاری از غربا نیز چون ابوعروبة حرانی و ابوالحسن بن حوصا دمشقی و مکحول بیروتی ، و حسین بن احمدبن بسطام ایلی ، و محمدبن سعید برخمی و جز آنان روایت کند. ابوالحسن علی بن احمد نعیمی و ابوالقاسم علی بن حسن تنوخی احادیثی از او آورده اند که سوء ضبط و ضعف حال وی را رساند. حمزةبن یوسف سهمی گوید: ابوالفرج صالح بغدادی ساکن بصره ضیعف الحال است و به حدیث او احتجاج نشاید. او را اصلی (کتابی ) جید ندیدم و کسی را ثناگوی وی نیافتم و جماعتی حکایت کنند که وی کتاب ابومسلم بغدادی را به غصب برد و بی آنکه آن را سماع کند حدیث میکرد.وی به صفر 296 هَ . ق . به بغداد متولد شد و به سال 374 به بصره درگذشت . (الانساب سمعانی ورق 348 الف ).
ترجمه مقاله