ترجمه مقاله

صالح

لغت‌نامه دهخدا

صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) (سلطان ...) وی برادر سلطان عیسی والی قلعه ٔ ماردین است که ابتدا سر به طاعت امیر تیمور درآورد لیکن در تسلیم قلعه مماطلت کرد (سال 796 هَ . ق .) و به امر امیر تیمور مقید شد و سرانجام امیر تیمور ایالت آن ولایت به سلطان صالح داد. (حبیب السیر چ تهران جزء سوم از ج 3 ص 147).
ترجمه مقاله