صبوری
لغتنامه دهخدا
صبوری . [ ص َ ] (اِخ ) نام وی محمدهاشم و از شعرای ایران و از مردم خونسار است . ازوست :
دیده ام گوهر بدامان ریخت از پهلوی دل
ابر دائم ریزش از بالا بدریا میکند.
دیده ام گوهر بدامان ریخت از پهلوی دل
ابر دائم ریزش از بالا بدریا میکند.
(قاموس الاعلام ترکی ).