ترجمه مقاله

صبور

لغت‌نامه دهخدا

صبور. [ ص َ] (اِخ ) شاعری است . و صاحب مجمعالفصحا گوید نام نامی وی میرزا احمد و برادرزاده ٔ جناب ملک الشعرا فتحعلی خان کاشانی علیه الرحمة است . در خط و ربط و انشاء نظم و نثر و تکمیل اخلاق رتبه ٔ عالی تحصیل نمود. در دفترخانه ٔ مبارکه ٔ نایب السلطنه ٔ مغفور عباس میرزا نوراﷲ مضجعه متوجه انشا میشده و از ندمای محفل ارم مشاکل آن سلطان مغفور محسوب می آمده ، محسود اقران و امثال و محمود ارباب دانش و اصحاب کمال بود. آن مرد نیکونهاد عالی نژاد در سنه ٔ 1228 هَ . ق . در رزم کفره ٔ روس به نیت جهاد مقتول و بروضه ٔ رضوان پای نهاد. از اوست :
چیست آن دریای نورانی که عقلش گوهر است
رشحه ای ز امواج فیضش صد چو بحر اخضر است
فیض آن بی منتها و جود آن بی غایت است
لطف آن شادی فزای و طبعآن جان پروراست
گاه جودش نوح را بر کوه جودی رهنماست
گاه لطفش خضر را بر آب حیوان رهبر است
غرقه ٔ دریا نه جز زهر فنا نوشد ولیک
هر غریقی را در آن شهدبقا در ساغر است
صد هزاران ماهی سیمین بر زرین پشیز
اندر آن بینی که شان از ماه انور پیکر است
از نم فیضش هزاران لاله و گل بردمید
کاین سپهر نیلگون زآنها یکی نیلوفر است
قطره ها گاه تلاطم زآن بروی چرخ ریخت
کاندر او این زیور و زیب از نجوم و اختر است .
و رجوع به ریحانةالادب ج 2 ص 457 شود.
ترجمه مقاله