ترجمه مقاله

صبیح الوجه

لغت‌نامه دهخدا

صبیح الوجه . [ ص َ حُل ْ وَج ْه ْ ] (ع ص مرکب ) خوشگل . زیبا. زیبارو. || و صوفیان کسی را صبیح الوجه گویند که مظهر نام جواد است ، و رسول صلی اﷲ علیه و سلم مظهر این نام بود که جابر گوید: ماسئل عنه صلی اﷲ علیه و سلم شی ٔ قط. قال لا و من استشفع به الی اﷲ لم یرد سوءاله . و علی (رض ) بدین معنی اشارت کند که : اذا کانت لک الی اﷲ سبحانه و تعالی حاجةفابداء بمسئلة الصلواة علی النبی صلی اﷲ علیه و سمل ثم اسئل حاجتک فان اﷲ اکرم من ان یسئل حاجتین فیقضی احدیهما و یمنع الاخری . (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
ترجمه مقاله