ترجمه مقاله

صبیر

لغت‌نامه دهخدا

صبیر. [ ص َ ] (ع ص ) شکیبا. || پذرفتار. (منتهی الارب ). پایندان . (مهذب الاسماء). || معتمد قوم در امور ایشان . (منتهی الارب ). || (اِ) ابر سپید. (مهذب الاسماء). || ابر سپید یا ابر سطبربالای ابر پاره یا ابر توبرتو یا پاره ٔ سپید متفرق وپریشان . ج ، صُبر. || نان تنک پهناور و مانند آن که بر آن دیگر مأکولات نهند. هر چه بر آن طعام عروسی برآرند. || خوان . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله