ترجمه مقاله

صحار

لغت‌نامه دهخدا

صحار. [ ص َ ] (اِخ ) قصبه ٔ عمان است از جانب جبل و آن شهری است بزرگ و خوش هوا و پرمیوه و بنای آن با آجر و ساج است و در آن ناحیت چنان شهری نیست و گفته اند نسبت آن به صحاربن اِرم بن سام بن نوح علیه السلام است و بشاری گوید صحار قصبه ٔ عمان است که بر دریای چین شهری بزرگ تر از آن نیست . شهری است معمور و پرجمعیت و زیبا وچاه های گوارا و هوا و آبهای خوش دارد و مناره ای بلند و زیبا در آخر بازارهای آن باشد، و صحار دهلیز چین و خزانه ٔ مشرق و عراق است ... و مسلمانان به سال 12 هَ . ق . در خلافت ابوبکر آن را به صلح گرفتند. (معجم البلدان ). و رجوع به اخبار الصین و الهند ص 7 شود.
ترجمه مقاله