صحنک
لغتنامه دهخدا
صحنک . [ ص َ ن َ ] (اِ مصغر) طبق کوچک و رکابی و آن تصغیر صحن است که طبق بزرگ باشد. (غیاث اللغات ) :
بی مغز قشریان که همه مقتدا شدند
چون صحنک غلافی چینی نما شدند.
و رجوع به صحن شود.
بی مغز قشریان که همه مقتدا شدند
چون صحنک غلافی چینی نما شدند.
نصیرای بدخشانی (از آنندراج ).
و رجوع به صحن شود.