ترجمه مقاله

صخب

لغت‌نامه دهخدا

صخب . [ص َ خ ِ ] (ع ص ) مرد با بانگ و فریاد. یقال : ماء صخب الاَّذی ؛ آب با بانگ و آواز موج ، و عین صخبة؛ چشمه ٔ بابانگ و فریاد جوش ، و حمار صخب الشوارب ؛ خر سخت بانگ و آن که نهیق را در حلق خود گرداند. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله