ترجمه مقاله

صداء

لغت‌نامه دهخدا

صداء. [ ص َ دَ ] (ع اِ) زنگ آهن و مس و جز آن . (منتهی الارب ). زنگار آهن . (بحر الجواهر)(مهذب الاسماء) (دهار) : جام جهان نمای از خجلت او صَدَاء پذیرفته است . (سندبادنامه ص 256). || زنگک که در چشم کشند. (مهذب الاسماء). || (ص ) مرد نازک بدن لطیف اندام . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله