ترجمه مقاله

صدارت

لغت‌نامه دهخدا

صدارت . [ ص ِ رَ ] (ع مص ، اِمص ) بالانشینی . (غیاث اللغات ).بالانشین شدن . (مقدمه لغت میرسید شریف ) :
در مقامی که صدارت بفقیران بخشند
چشم دارم که بجاه از همه افزون باشی .

حافظ.


|| شروع و ابتدا کردن . || پیش رسانی . || منصبی است که قریب وزارت باشد. (غیاث اللغات ).
ترجمه مقاله