ترجمه مقاله

صدرالدین

لغت‌نامه دهخدا

صدرالدین . [ ص َ رُدْ دی ] (اِخ ) علی فرزند سعدالدین مسعود. وی پس از کشته شدن پدر خویش بوزارت تکش رسید و تا آخر ایام حیات او بدین شغل اشتغال داشت و در رعایت تربیت اصحاب فضیلت سعی وافر می کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 641). و در دستورالوزراء آرد که چون تکش خان درگذشت و پسر بزرگ او قطب الدین محمد فراز سلطنت یافت وزارت به صدرالدین داد تا آنکه وزرات به محمدبن صالح رسید. (دستورالوزراء چ نفیسی چ کتابفروشی اقبال صص 232 - 233).
ترجمه مقاله