ترجمه مقاله

صدرالدین

لغت‌نامه دهخدا

صدرالدین .[ ص َ رُدْ دی ] (اِخ ) (قاضی ...) محمدبن قاضی قطب الدین عبداﷲ الامامی . وی پس از مرگ پدر مدتی در هرات منصب قضا داشت و بجودت طبع و حدت ذهن متصف بود و احیاناً اشعار دلفریب به نظم درمی آورد. وی در ششم شوال سال 838 هَ . ق . بمرض طاعون درگذشت و در گازرگاه بحظیره ٔ قضات امامی دفن شد. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 13).
ترجمه مقاله