ترجمه مقاله

صدرالدین

لغت‌نامه دهخدا

صدرالدین . [ ص َ رُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) سلطان ابراهیم الامینی فرزند میرک جلال الدین بن میرک محمد امین بن مولانا صدرالدین ابراهیم . نسب او از جانب پدر و مادر عالی است . وی در صنوف علوم کامل و از امثال و اقران فائق و در شیوه ٔ نظم و نثر ماهر و در جد و هزل بلیغ است . در اوائل حال چندی ملازمت شاهزاده سلطان مظفر حسین میرزا را داشت و به سال 910 هَ . ق . از جانب خاقان منصور (سلطان حسین بایقرا) منصب صدارت خاصه بوی مفوض گشت و تا آخر روزگار او و همچنین در ایام مظفر حسین میرزا بدین شغل قیام داشت و چون سلطنت خراسان به ابوالفتح شیبانی رسید صدرالدین چندی مورد مؤاخذه قرار گرفت و سپس منزوی گشت و به سال 916 موردعنایت شاه اسماعیل واقع و به سال 920 از هرات جانب اردو رفت و تألیف تاریخ شاهی بدو محول گشت . از جمله مؤلفات او رساله ای است در معارضه ٔ مهر و مکتوب و دیگر رباعیاتی در ترجمه ٔ دیوان امیر المؤمنین علی علیه السلام . (از حبیب السیر چ خیام ج 4 صص 327 - 328).
ترجمه مقاله