ترجمه مقاله

صدرالدین

لغت‌نامه دهخدا

صدرالدین . [ ص َ رُدْ دی ] (اِخ ) (شیخ ...) روزبهان بن احمد ثانی واعظی ملیح ، نیکوصورت ، فصیح اللسان ، عذب البیان و خداوند جاهی رفیع و مجدی منیع بود. سلاطین و امراوی را بزرگ می داشتند. وی در جامع عتیق و سنقری تذکیر داشت و در محافل عظیمه دارای منصب وعظ بود. از او کرامات بسیار روایت کنند از جمله آنکه برای طلب باران بمنبر شد و در پایان دعای خود گفت : پروردگارا بعزت تو که از منبر فرود نیایم تا مرا به باران تر کنی . مردم را این سوگند سخت عجیب آمد و فی الحال باران ببارید چندانکه او را تر کرد وی به سال 685 هَ . ق . درگذشت و او را پائین پای پدر وی دفن کردند. او راست :
سقی اﷲ اقواماً خلوا بحبیبهم
و فازوا برضوان وعیش مخلد
رجال نسوا دنیاهم و تزودوا
تقاة و تقوی اﷲ خیر التزود
رجال فنوا عنهم فابقوا و احضروا
مشاهد قدس الواحد المتوحد.

(شدالازار صص 248 - 249).


ترجمه مقاله