ترجمه مقاله

صدیق

لغت‌نامه دهخدا

صدیق . [ ص ِدْ دی ] (ع ص ) مرد بسیارصدق . دائم الصدق . آنکه قول خود را بفعل خود راست گرداند. (منتهی الارب ). سخت راستگو. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (مهذب الاسماء). بسیار راستگو. (غیاث اللغات ) :
توفیق رفیق اهل تصدیق شود
زندیق در این طریق صدیق شود.

خاقانی .


اندر این هفته هشت نه صدیق
مصطفی را بخواب دیده ستند.

خاقانی .


|| کسی را گویند که در تصدیق آنچه بر رسول خدا صلی اﷲ علیه و سلم آمده است کامل بود بعلم قول و فعل بصفاء باطن و قربی که او راست بباطن پیغمبر و بدین جهت است که در کتاب خدا مرتبه ای بین نبی و صدیق فاصله نشده است که فرماید: فاولئک مع الذین انعم اﷲ علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین . (قرآن 69/4) (کذا فی اصطلاحات الصوفیة از کشاف اصطلاحات الفنون ).
ترجمه مقاله