ترجمه مقاله

صراراللیل

لغت‌نامه دهخدا

صراراللیل . [ ص َرْ را رُل ْ ل َ ] (ع اِ مرکب ) به شب بانگ کننده . (دستورالاخوان ). الجدجد. (قطر المحیط) (اقرب الموارد). و اسمه شبیه بصوته و هو اکبر من الجندب ، و بعض العرب یسمیه الصدی . (اقرب الموارد). || ملخ سیاه که شب بانگ کند. (منتهی الارب ). و به فارسی جرواسک گویند. (ناظم الاطباء). سوسک . جانورکی که بشب بانگ کند. تَزد . جَزد. و هو جراد اسود یکون فی الزرع . (زمخشری ). جیرجیرک . سیسرک . سسردک . سسرک . علی ورجه . رجوع جَزد و رجوع به نشوء اللغة العربیة ص 9 شود.
ترجمه مقاله