ترجمه مقاله

صرف

لغت‌نامه دهخدا

صرف . [ ص َ ] (ع اِ) (اصطلاح فقه ) بیعی که ثمن و مثمن آن طلا یا نقره است ، در صرف علاوه بر شرائطی که اجتماع آنها در افراد دیگر بیع لازم است ، ثمن و مثمن باید در مجلس معامله تسلیم و قبض شود. و فی الشریعة بیع الاثمان بعضه ببعض . (تعریفات جرجانی ). بالفتح و سکون الراء عند اهل اللغة معنیان احدهما الفضل و منها سمی التطوع من العبادات صرفاً. لانه زیادة علی الفرائض و ثانیهما النقل ، و عند الفقهاء هو بیع الثمن بالثمن جنساً بجنس کبیع الذهب بالذهب او بغیر جنس کبیع الذهب بالفضة، سمی بالصرف لانه لاینتفع بعینه و لایطلب منه الا الزیادة او لانه یحتاج فیه الی النقل فی بدلیه من ید الی ید قبل الافتراق . لانه یشترط فیه التقابض قبل الافتراق . کذا فی مجمع البرکات . ناقلاً عن التبیین و شرح الوقایة. (کشاف اصطلاحات الفنون چ مطبعه ٔ اقدام ج 1 ص 921). رجوع به کری ترجمه ٔ شرایع ج 1 ص 408 شود.
ترجمه مقاله