ترجمه مقاله

صرفی

لغت‌نامه دهخدا

صرفی . [ ص َ ] (اِخ ) شاعری است . صاحب مجمع الخواص آرد: وی ژولیده موی وبا وضع درویشی و بی سروپائی راه میرفت . به درویشی نبود. قضا را با وی رقیب شدیم عاقبت بجور خواجه زاده تاب نیاورده به نحوی ترکش کرد که ممنون و منت دار شدیم کمتر کسی صرفش را بدین نحو می داند. اسم وی با مسمّی ̍مطابق و طبع شعر او هم صحیح و سالم بود. از اوست :
چه دمی بودکه عاشق سر کوی یار گیرد
به هزار امیدواری سر رهگذار گیرد.

(از تذکره ٔ مجمع الخواص صص 278-279).


ترجمه مقاله