ترجمه مقاله

صرف

لغت‌نامه دهخدا

صرف . [ ص َ ] (ع اِ) گردش روزگار. (دهار). ج ، صروف . گردش زمانه . (غیاث ). شب و روز، و هما صرفان . (منتهی الارب ). دهر. ج ، صروف . (غیاث ). صرف الدهر؛ حوادث و شدائد زمانه . (منتهی الارب ) :
و کنت تجیر من صرف اللیالی
فعاد مطالباً لک بالترات .

(از تاریخ بیهقی ص 192).


از این صرف دهر و تکاپوی دوران
غرض چیست آن را که این کرد باور.

ناصرخسرو.


ای در کنف تو عالم ایمن
از حیف زمان و صرف دوران .

خاقانی .


ترجمه مقاله